من در زندان مدرن خویش جهنم بان رمانتیکه در برزخم.
- 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀
- پنجشنبه ۸ شهریور ۰۳
تنهایی و خلوت با هم یکی نیستند. وقتی تنهایی میتوانی به راحتی خود را فریب دهی که راه درست را میپیمایی ولی در خلوت بهتر است. خلوت یعنی تنها باشی ولی احساس تنهایی نکنی؛ و ارجح این است که کسی را بیابی که آینه تو باشد.
ملت عشق – الیف شافاک
استپان آرکادیچ لبخند زد. او این احساس لوین را خوب میشناخت. میدانست که برای او دخترهای دنیا دو دستهاند؛ یک دسته همه دختران غیر از او که صاحب همه عیبها و ضعفهای آدمها هستند و دخترانی بسیار عادیاند و دسته دیگر فقط اوست که از هر عیبی پاک است و از همه آدمها برتر است.
آنا کارنینا – لئون تالستوی
فریدون وقتی ویران شدن عشقها را میدید، به گووند میگفت: «استاد، گناه ما این است که چیز بیشتری از عشق میخواهیم. میخواهیم عشق پل میان ما و خدا باشد، پل میان ما و میهن… عشق رستگارکنندهی ما باشد از بیزاری شهرها، از سردی ادیان، از خستگی درون کشتزارها و کارگاهها، از دربهدر شدنمان در دنیا، از بیگانگی و حاشیهنشین بودنمان در جهان… میخواهیم عشق به ما پر پرواز دهد، نیرو به ما بدهد، قدرت ابداع بدهد. اما عشق خودش در جهانی مثل جهان ما، در شهری که ما در کوچهها و خیابانهایش بزرگ شدهایم، جز یک زندانی زخمی چیز دیگری نیست… جز زخمی بزرگ و پنهان که حتی جرات نمیکند خود را نشان بدهد چیز دیگری نیست… از هر جایی که پیدا شود به دام میافتد. اما نگاه کن، دنیا طوری مخلوقات و انسانها و ملتها را از هم جدا کرده است که عشق نمیتواند بار دیگر آنها را به هم وصل کند. نگاه کن… استاد من برخی از افراد هرگز عاشق نبودهاند، ما فکر میکنند عاشق هستند. این زندگی را جهنم میکند. بعضی هم چنان انتظارات و امیدهایی به عشق دارند که عشق را همراه با خود ویران میکنند.»
غروب پروانه – بختیار علی
ما امور را از طریق عشق بهتر مىشناسیم تا از طریق دانش.
آنک نام گل – اومبرتو اکو