عشق

«چرا فقط توی افسانه‌ها عشق وجود دارد؟ چرا در روزگار خودمان از این اتفاق‌ها نمی‌افتد؟» «می‌افتد، فراوان هم می‌افتد.» «چیزی مثل قصه شیرین و فرهاد، یا لیلی و مجنون.» «شاعر است و احساس، یک چیزی می‌بیند یا می‌شنود، می‌رود گنده‌اش می‌کند، پر و بالش می‌دهد. این جورها هم نبوده که می‌نویسند. ته شاهنامه را بخوان، فردوسی می‌گوید که رستم یلی بود در سیستان، منش کردم آن رستم پهلوان. یا مثلا همین شیرین و فرهاد خودمان، آدم کتاب را می‌خواند و خوشش می‌آید، امّا این قدر بی‌تاب نبوده‌اند که.» «شاید هم بی‌تاب‌تر بوده‌اند و شاعر نتوانسته خوب بیان کند.»

 

سال بلوا – عباس معروفی

  • ۴
    • 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 ‌‌‌
    • پنجشنبه ۲۲ آذر ۰۳

    قلبم بی حس

    وای از این انتظار، وای از این نزدیک‌شدنِ آهسته و محتوم جنون، وای از این احساس آنیِ چیزی عظیم که به ورطه می‌افتد، وای و وای از این درد تحمل ناپذیر که اندیشه‌ی آدمی را یکسر زجر می‌دهد…قلبم بی‌حس و نابود شده است و دیگر بارقه‌ی حیاتی در آن نیست.

    خنده سرخ – لیانید آندری‌یِف

  • ۴
    • 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 ‌‌‌
    • شنبه ۷ مهر ۰۳

    عشق

    عشق چیزی نیست که آدم با اراده و اختیار برود دنبالش جناب هندرسون. اگر خیال کرده‌ای عشق انتخابی است، معلوم است درک درستی از معنای عشق نداری. عشق چیزی است که یکهو بی‌خبر می‌آید و آدم را گرفتار می‌کند. یک نیروی طبیعی و خارج از اراده آدم. مقاومت‌ناپذیر.

     

    هندرسون شاه باران –سال بلو

  • ۳
    • 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 ‌‌‌
    • دوشنبه ۲۶ شهریور ۰۳

    راز سه عالم

    من در زندان مدرن خویش جهنم بان رمانتیکه در برزخم.

    • 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 ‌‌‌
    • پنجشنبه ۸ شهریور ۰۳

    خلوت

    تنهایی و خلوت با هم یکی نیستند. وقتی تنهایی می‌توانی به راحتی خود را فریب دهی که راه درست را می‌پیمایی ولی در خلوت بهتر است. خلوت یعنی تنها باشی ولی احساس تنهایی نکنی؛ و ارجح این است که کسی را بیابی که آینه تو باشد.

     

    ملت عشق – الیف شافاک

  • ۳
    • 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 ‌‌‌
    • دوشنبه ۵ شهریور ۰۳
    ...𝘉𝘳𝘦𝘢𝘵𝘩𝘦
    منوی وبلاگ