دله من

Khar

 

دِلِ من، خونه و داغونه بَرات تو میدونی

هَمه چیزو از تو این چِشای خستَم میخونی

بدَنم روح نداره وقتی تو نیستی پیشِ من

همه ی وقتی که نیستی میشه غُصّه میشه غَم

تو چشام اَشکی نمونده که بریزم واسه تو

خُب مَنم گاهی میخندَم ولی نَه، اَندازه تو

    • 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 ‌‌‌
    • چهارشنبه ۱۶ اسفند ۰۲

    به طرز دردناکی‌

    به طرز دردناکى فهمیدم وقتى که به من نگاه مى کند، آنچه در اصل مى بیند یک حیوان بامزه است، شبیه دلقک ها و کمى احمق. چیزى شبیه سگى بسیار کوچک با دندان هاى گرازى. او کمترین تصورى از شخصیت واقعى من نداشت. این که من بى اندازه بدبین، تا حدى بدجنس، و نابغه اى مالیخولیایى بودم، یا اینکه من بیشتر از او کتاب خوانده بودم.

     

    فرمین موش کتاب خوان – سم سوج

  • ۳
    • 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 ‌‌‌
    • شنبه ۱۲ اسفند ۰۲

    زمانی

    زمانی دوستت داشتم. اون‌قدر دوستت داشتم که نه دیگه می‌تونم و نه می‌خوام کسی رو اون‌طوری دوست داشته باشم. ولی همیشه من تسلیم تو بودم: تو هرگز به من تعلق نداشتی، همیشه از من دور بودی حتی وقتی تو آغوشم بودی. گاهی نیمه‌شب دلم می‌خواست بیدارت کنم و فریاد بزنم، چیزهایی بگم که تو رو به خودت بیاره، کلماتی که نجاتت بده و به من بگه از کجا شروع کنم و دنبالت بگردم تا بلکه پیدات کنم. اولین بار که فهمیدم آدم خودخواهی هستی گریه کردم، وقتی فهمیدم تا جایی حاضری برای این و اون ازخودگذشتگی کنی که مزاحم کارت نباشه. هیچ‌وقت صدای گریه‌هام رو نشنیدی، اگه هم شنیدی فکر کردی خواب می‌بینی.

    ترانه ایزا – ماگدا سابو

  • ۵
    • 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 ‌‌‌
    • پنجشنبه ۱۲ بهمن ۰۲

    خندید.

    و خندید. اما خنده اش فقط بر سردرگمی های هولک افزود، که گاهی از این اتفاق لذت هم می برد، سپس با اندکی ترحم گفت: «هلموت، تو واقعا از آلمانی ها آلمانی تری... فتح تروآ ده سال طول کشید. به نظر می آد ایده ی تو هم همین باشه...»

    بی‌بازگشت - تئودور فونتانه

  • ۷
    • 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 ‌‌‌
    • يكشنبه ۱۷ دی ۰۲

    شیطان هم

    شیطان هم وقتی می‌خواهد کسی را به کار زشتی وادارد اول آن کار را به صورت ملکوتی جلوه می‌دهد. همان‌طور که من می‌کنم. من هم از استادم خوب یاد گرفته‌ام.

    اتللو – ویلیام شکسپیر

  • ۵
    • 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 ‌‌‌
    • دوشنبه ۴ دی ۰۲
    ...𝘉𝘳𝘦𝘢𝘵𝘩𝘦
    منوی وبلاگ